
کاناتو برادر وسط کوردلیا هست و کنار دو برادرش، آیاتو و لایتو بزرگ شد.
برخلاف آیاتو که کوردلیا نسبت به اون بیشتر از برادراش سخت میگرفت
به کاناتو و لایتو آزادی بیشتری میداد یا بهتره بگم توجه ای نمیکرد

کوردلیا، که از او به عنوان ((پرنده آوازخوان کوچک)) یاد می کرد
اغلب ازش می خواست که براش او آواز بخوانه، که کاناتو هم با خوشحالی
اون درخواست رو قبول میکرد

کاناتو توی بچگی فقط میخواست توجه مادرش رو جلب کنه
و فقط برای جلب توجه مادرش به خودش صدمه می زد
اگرچه این تلاش ها تا حد زیادی بی نتیجه بود.
کاناتو توی کودکی کوردلیا رو دوست داشت، اما هرگز به اون نرسید.
چون فقط مادرش بخاطر صدایی که کاناتو داشت اون رو میخواست
و علاقه ای به خود کاناتو نداشت.

کاناتو خرس عروسکی خودش رو که از کوردلیا دریافت کرده
و کوردلیا هم اون رو از یکی از عاشقانش دریافت کرده بود
رو همیشه با خودش داشت.
گرچه کاناتو علاقه ای به تدی نداشت
و در اصل وقتی باهاش صحبت میکرد انگار داشت با تنهایی درونش حرف میزد
اون ترجیح می داد اینقدر با برادراش بازی نکنه و با تنها دوستش - تدی - تنها بمونه.

اون از زمانی که کودک بسیار کوچیکی بود، مردم را زنده زنده میکشت
و اونها رو به *عروسک* تبدیل میکرد.
کوردلیا این رفتار کاناتو رو تشویق می کرد و اظهار داشت
که عروسکهای اون رو دوست داره و فکر میکنه که اون باید بیشتر بسازه.

وقتی جسد خون آلود کوردلیا رو تویر بوته های گل رز پیدا کرد
(بعد از هل دادن کوردلیا توسط لایتو از بالکن)
هرچیزی گه از اون باقی مونده بود رو سوزوند
در حالی که این کار رو می کرد خندید و خاکستر مادرش رو داخل شیشه ای گذاشت
و اون رو تدی گذاشته .
کام سیتی محدودیتی برای موضوع پست هاش نداره