ضرب المثل ها نقش کلیدی در زبان و فرهنگ کره ای دارند.

متأسفانه ضرب المثل ها ممکن است حیله گر باشند و آن معانی مجازی می تواند

زبان آموزان کره ای را گیج کند. در اینجا لیستی از محبوب ترین ضرب المثل های کره ای آمده است.

تمام عبارات به قسمت های کلمه کوچکتر خود تقسیم می شوند. لذت بردن!

호랑이 굴에 들어가야 호랑이 새끼를 잡는다

ترجمه:برای گرفتن توله ببر باید وارد لانه ببر شوید

‿︵‿︵ʚ˚̣̣̣͙ɞ・❉・ ʚ˚̣̣̣͙ɞ‿︵‿︵

معنی ضرب المثل:این عبارت به معنای "شما باید با ترس خود

روبرو شوید تا به هدف خود برسید."

고생 끝에 낙이 온다

ترجمه:نابرده رنج گنج میسر نمی شود

معنای لغوی:در پایان سختی خوشبختی می آید

‿︵‿︵ʚ˚̣̣̣͙ɞ・❉・ ʚ˚̣̣̣͙ɞ‿︵‿︵

این عبارت برای تشویق کسی به کار سخت و تسلیم نشدن استفاده می شود.

در زبان انگلیسی معمولاً "بدون درد، بدون سود" گفته می شود.

그 아버지에 그 아들

ترجمه:پدر و پسر

‿︵‿︵ʚ˚̣̣̣͙ɞ・❉・ ʚ˚̣̣̣͙ɞ‿︵‿︵

این عبارت برای توصیف پسری به کار می رود که از جنبه های مختلف به

پدرش شباهت دارد. معادل انگلیسی "مانند پدر، مانند پسر" است.

산 넘어 산

معنی لغوی: کوه پشت کوه

‿︵‿︵ʚ˚̣̣̣͙ɞ・❉・ ʚ˚̣̣̣͙ɞ‿︵‿︵

این ضرب المثل به معنای "پس از غلبه بر یک دشواری، با دشواری

دیگری روبرو می شوید." معادل انگلیسی «یک چیز پس از دیگری» خواهد بود.

수박 겉 핥기

معنی لغوی: لیسیدن سطح هندوانه

‿︵‿︵ʚ˚̣̣̣͙ɞ・❉・ ʚ˚̣̣̣͙ɞ‿︵‿︵

این معادل عبارت انگلیسی “to scratch the surface” خواهد بود.

تنها با لیسیدن سطح، هرگز طعم شیرین درونی را نخواهید چشید

و هندوانه را واقعاً تجربه خواهید کرد. این ضرب‌المثل به معنای

«اجرای کاری به صورت سطحی» یا «فقط بررسی جنبه‌های ظاهری» است.

병 주고 약 준다

معنی لغوی: مرض دادن بعد دارو دادن

‿︵‿︵ʚ˚̣̣̣͙ɞ・❉・ ʚ˚̣̣̣͙ɞ‿︵‿︵

این ضرب المثل زمانی به کار می رود که فردی که در ابتدا برای دیگران

دردسر ایجاد کرده است، راه حلی ارائه می دهد و سعی می کند کمک کند.

شما می توانید این عبارت را در شرایطی که کسی توهین می کند

استفاده کنید و بعد از آن تعریف کنید.

짚신도 짝이 있다

معنی لغوی: حتی کفش حصیری هم جفت دارد

‿︵‿︵ʚ˚̣̣̣͙ɞ・❉・ ʚ˚̣̣̣͙ɞ‿︵‿︵

این ضرب المثل شبیه عبارت انگلیسی «Every Jack has his jill» است.

این ضرب المثل به سادگی به این معنی است که «کسی آنجا برای خودش هست»

یا «همه در نهایت یک جفت پیدا خواهند کرد».

배보다 배꼽이 더 크다

معنی لغوی: ناف بزرگتر از شکم است

‿︵‿︵ʚ˚̣̣̣͙ɞ・❉・ ʚ˚̣̣̣͙ɞ‿︵‿︵

این ضرب المثل زمانی استفاده می شود که چیزهای جزئی

هزینه یا زمان بیشتری نسبت به موارد اصلی دارند. به عنوان مثال، اگر یک کتاب

پنج دلاری بخرید و 10 دلار برای ارسال هزینه کنید،

ناف (هزینه ارسال) بزرگتر از شکم (کتاب) است.