پنت هاوس راجب چیه؟

این سریال در واقع راجب بزرگترین پنت هاوس کره به نام کاخ هرا هست که توسط

یک تاجر معروف به نام جو دانته بنیان گذاری شده.

خانواده هایی که توی این پنت هاوس زندگی میکنند ادم های ثروتمند و رتبه بالایی هستند

که برترین هاشون میشه به جو دانته،شیم سورین و چون سوجین اشاره کرد

جو دانته:

راستش این سریال فقط راجب قدرت نمایی و نشون دادن ثروت نیست.

بلکه بیشتر راجب اینه که با داشتن این دو چه کارهای کثیفی رو میشه انجام داد از دزدین هویت ادم ها

گرفته تا قتل و خیانت که منبع اصلی همه این ها بر می گرده به ویلن اصلی سریال

یعنی جو دانته تو اگه فصل اول سریال رو ببینی اول به این فکر میکنی که چون سوجین یکی

از شخصیت اصلی سریال چقدر میتونه خودخواه و عوضی باشه که از سر حسادت حنجره رقیبش

رو ببره و تمام شهرتی که ممکن بود در اینده نصیبش بشه رو ازش بگیره و کلا اینده اون رو نابود کنه

و در نتیجه با خودت میگی : اره بابا چون سوجین ویلن سریاله ،من ازش بدم میاد،چقدر خودخواه و ..

ولی کم کم متوجه میشی که یک نفر هست که از چون سوجین چند برابر بدتره و

خوب هیچی بدتر از این نیست که یک نفر بیاد انگشت شوهر زنش رو ببره و پیش خودش نگه داره

یا زندگی یک خانواده رو به فنا بده و هویت اونها رو بدزده

اوه یون هی:

حالا از بحث ویلن های داستان بیایم بیرون و به شخصیت های دیگه بپردازیم!

اولین شخصیتی که خارج از لیست ویلن ها قرار داره اوه یون هی هست رقیب اصلی

چون سوجین که استعداد فوقالعاده ای رو در خوانندگی داره و قطعا اگه چون سوجین

روز رقابت با استفاده از قدرت پدرش جایزه چونگوا رو با پارتی بازی دریافت نمیکرد

قطعا اون جایزه مال این دختر با استعداد می شد ولی خوب با این اتفاق اوه یون هی

عصبانی میشه و وقتی سوجین رو تنها گیر میاره بهش میگه که اون لیاقت این جایزه رو نداره

و بدون پارتی بازی و کمک پدرش نمیتونست به دستش بیاره و همین باعث میشه

سوحین عصبی بشه و با استفاده از لبه تیز جایزه حنجره اوه یون هی رو ببره

و قطعا این اخرین کاری نبود که سوجین با یونهی کرد! اون حتی کسی رو

که دوستش داشت رو با پول خرید و باهاش ازدواج کرد( حالا اگه واقعا دوستش داشته

یا همش از سر حسادت بوده رو درست نمیدونم:| ) و جالبش اینجاست که این چرخه برای دختراشون

هم اتفاق میفته!به رونا دختر اوه یون هی تبدیل میشه به یک رقیب سر سخت برای یونبیول

تنها دختر چون سوجین و دقیقا همون اتفاق ها میفته حسادت پشت سر حسادت

و بریدن حنجره و دوست داشتن یک نفر و گرفتنش از اون یکی ...🙄

شیم سوریون:

و حالا شیم سورین که به نظر من دومین کسی که از همون اول سریال هیچ

گناهی مرتکب نشده بود و فقط داشت زندگی ارومش رو میگذروند همین شخصیته‌D:

راستش توی فصل اول ماجرا بیشتر دور این خانم میچرخه. حالا ماجرا از کجا شروع میشه؟

شیم سورین قبل از این که با جو دالته ازدواج کنه از همسر سابقش حامله بود اونم یه دوقلو

اون فکر میکنه که دختر اولش فوت شده و دومی هم به ظاهر از همون اول تولد بیماره

و انگار اون قرار بود کل عمرش رو توی بیمارستان بگذرونه و خوب شیم سورین

تقریبا مجبور بود برای دیدن تنها دختر هم خونش به بیمارستان سر بزنه

اون بعد از ازدواج کردن با جو دانته متوجه میشه یا شایدم بهتره بگم جوری کردن که این فکر کنه

اقای جو دانته هم یه همچین وضعیت مشترکی داشته و همسرش در زایمان فوت میکنه

و سرپرستی دوقلو های جو دانته یعنی جو سوکیونگ و سوکهون رو قبول کنه همه چیز به همین منوال

پیش میره تا این که یه روز شیم سورین متوجه میشه که اون دختر در واقع دختر واقعی اون نیست

و جو دانته تمام این مدت فریبش داده..

مین سولا:

حالا از اینها گذشته چرا گفتم دومین شخصیت؟چون من بیشترین حق رو به شخصیتی میدم

که پایانی که کارگردان این سریال براش در نظر گرفته واقعا حقش نبود و اونم کسی نیست جز دختر

اصلی شیم سوریون مین سولا که من اون اوایل این سریال رو با انگیزه دیدن این بشر

شروع کردم...مثل این که مین سولا بخشی از زندگیش رو توی پرورشگاه گذرونده بود و زمانی

که توسط یک خانواده پولدار به فرزندخاندگی قبولش می کنند زندگیش به کلی تغییر میکنه..

اشتباه نکنید!تغییرش اصلا خوب نیست:)💔

وقتی میری جلوتر متوجه میشی که این خانواده در واقع مین سولا رو بخاطر مریضی

پسرشون قبول کردن تا بخشی از بدنش رو برای پسرشون بده و این دخترو دوباره بفرستند پرورشگاه..

البته اینم بگم پسر این خانواده لوگان لی واقعا مین سولا رو دوست داشت و تو میبینی که از

زمان ظهورش به عنوان شخصیت سریال چقدر تلاش کرد اون هایی رو که مین سولا رو کشتند

رو مجازات کنه...گفتم کشتن؟خوب اره ..اخرش میمیره حالا میپرسی چجوری؟

زمانی که شیم سوریون متوجه میشه که مین سولا دختر واقعیشه دقیقا شبش اون توسط

یکی از شخصیت های سریال از بالای پنت هاوس پرت میشه و روی مجسمه هرا میفته

و بهتره بیشتر راجبش صحبت نکنم که واقعا واقعا!!!زندگی این دختر غم انگیز بود..

جو سوکیونگ و سوکهون:

حالا بگذریم ... شما هنوز جای شوکه برنگیز این سریال رو نخواندید که اخرش

معلوم میشه دوقلوها سوکیونگ و سوکهون خواهر و برادر نیستند و جو سوکیونگ

دختر واقعی شیم سورین و خواهر دوقلو مین سولا هست و خوب اون هایی که پنت هاوس رو دیدند

قشنگ متوجه شدند که چه غوغایی توی دل این دختر میگذره چرا؟

چون اون اولین کسی بوده که به مین سولا قلدری کرده و حتی باعث کشتن خواهرش شده

و قطعا فهمیدنش برای هر ادمی دردناکه

سوکهون هم یه همچین وضعیتی داشت وقتی تازه متوجه شد که هیچ نسبت خونی با خواهرش نداره

و مادرش کشته شده و تنها کسی که براش باقی مانده پدرش جو دانته هست قطعا داغون شد!

چرا که کسی که براش باقی مونده دسته کمی از شیطان نداره و این حتی باعث شد

سوکهون از برونا دور بشه تا بهش اسیب نزنه

چون سوجین:

حالا خارج از لیست ویلن ها راجب سوجین میپردازیم...چون سوجین در واقع مادرش وقتی

که هنوز به سن جوانی نرسیده بود فوت میکنه و پدرش به یک زن دیگه ازدواج میکنه و صاحب یک

دختر دیگه میشه و مشکلات سوجین کم کم شروع میشه و یکی از پررنگترین مشکلات این بشر

مقایسه بی جا پدرش بود ... در واقع اگه سختگیری های پدرش نبود اون هیچ وقت همچین کاری

رو با اوه یون هی نمیکرد

به رونا:

خارج از پنت هاوس از نظر اکثر مخاطب ها شخصیت اصلی این سریال به رونا هست چون اون تنها

شخصیتی بود که در پایان سریال به رستگاری واقعی رسید و تبدیل به معروفترین خواننده اوپرا در کره شد

به رونا با وجود قلدوری هایی که بهش می شد و مرگ مادرش قوی موند و به خواندن ادامه داد و این برای

مخاطب ها یک ویژگی منحصر به فرد بود که باعث شد اکثرا به امید یک زندگی خوب

برای این شخصیت سریال رو تا اخر ادامه بدند.

یونبیول:

یونبیول هم دقیقا یه وضع مشرکی مثل مادرش سوجین داشت ..مقایسه های بی جای مادرش

با سوکیونگ باعث می شد که یونبیول بیشتر از حد توانش درس بخواته و تمرین کنه

و این تضاد و رقابت بین اون و به رونا هیچ وقت شکل نمیگرفت اگه سوجین هیچ وقت دخالت نمی کرد

*البته این نظر شخصی منه

دکتر یون چول:

راستش من نظر خیلی خوبی درباره این شخصیت ندارم چون واقعا یه افتضاح به بار اورد!

اوه یون هی واقعا یونچول رو دوست داشت ولی یون چول به دلیل فقر خانوادگی مجبور شد خودش

رو به سوجین بفروشه غافل از این که اوه یون هی ازش حامله شده بود و به رونا در واقع دختر این مرد بود

و یون چول بدون این که بدون برونا دختر اونه سعی میکنه بخاطر دخترش یونبیول بهش اسیب بزنه

پایان زندگی یون چول مثل سایر شخصیت ها غمن انگیز بود..

کانگ ماری:

راستش زندگی این شخصیت نسبت به بقیه بیشتر من رو به عنوان یک مخاطب متعجب کرد

چرا که تقریبا هر چیزی که توی فصل اول این سریال ازش دیدیم همش ادعا بودند..اون نه تحصیل

خوبی داشت و نه پولدار بود و توی یه حمام عمومی کار میکرد..حتی بعد از پولدار شدنش بخاطر مشتری های

پولدار و قدرتمندش باز به این کار ادامه داد--___--💔 اولش از این که میبینی چقدر این زن به به رونا اسیب

میرسونه اعصابت بهم میریزه ولی در فصل پایانی بعد از این که اوه یون هی میمیره کانگ ماری

سرپرستی به رونا رو قبول میکنه و توی رشد کردنش بهش کمکم میکنه و این خودش یه جبارن بزرگی بابت کارهای گذشته اش هست

لوگان لی:

لوگان لی برادر ناتنی مین سولا کسی بود که بعد از شیم سوریون خواهان انتقام گرفتن

از قاتل های خواهرش بود..اون برای این انتقام هر کاری کرد و در اخر همین تفاهم شیم سوریون و لوگانپ

لی برای از بین بردن جو دالته و چون سوجین باعث شد کم کم همدیگه رو بشناسند و شیم سوریون

بتونه برای دومین بار عشق واقعی رو تجربه کنه...

حادثه های که در پایان سریال پنت هاوس برای شخصیت ها اتفاق میفته:

1.جو دالته توی یک حادثه وحشت ناک هم زمان با نابود شدن کاخ هرا میمیره

2.شیم سوریون هم در پایان میمیره..💔

3.لوگان لی بخاطر کاری که خانوادش با سولا کردن کارما به جونش میفته و عضوی که سال ها

پیش مین سولا به لوگان اهداء کرده بود مشکل پیدا میکنه و در اخر سرطان میگیره و میمیره

4.اوه یون هی توسط چون سوجین از پردگاه همراه با جسمی سنگین پرت میشه و ناگفته

نمونه که جو دالته با جسدش بی احترامی شدیدی میکنه

5.جو سوکهون و به رونا در اینده موفق میشند و باهم ازدواج میکنند ..به رونا به یک خواننده اوپرا

پر اوازه در سئول تدیل میشه و سوکهون به عنوان نوازنده پیانو معروف زندگیش رو میگذرونه

6.سوکیونگ زندگیش رو به تنهایی میچرخونه و با کار پاره وقت و اموزش دادن به نوجوون ها زندگی میکنه

پ.ن:فقط منم که بخاطر صحنه پیرمردی که شبیه جو دالته بود و سوکیونگ به مهربونی باهاش رفتار

کرد و اونو به شدت یاد پدر ش می انداخت گریه کردم؟:)

7.چون سوجین توی زندان سرطان میگیره و به همین دلیل ازادش میکنند و اون در حالی که

از یک نمای دور به تنها دخترش نگاه میکنه میفته و میمیره

8.یونبیول در کلیسا به دخترای نوجوون اوپرا رو اموزش میده

9دکتر یون چول توسط چون سوجین میمیره

باین یک خلاصه خیلی عجیب و شایدم جالب از این سریال بود--__--

راستش رو بخواین من به تک تک این شخصیت ها حق میدم!حتی جو دانته و چون سوجین...

همینطور که اون اول گفتم هیولا های کوچیک میتونند به راحتی هیولاهای بزرگ خلق کنند دقیقا

همون کاری که پدر سوجین باهاش انجام داد...

در کل به نظر من هم سریال جذابی بود و شاید هم یه خورده عجیب...

تو فکر میکردی قراره فلان شخصیت توی سریال بمیره بعد میری چند قسمت جلوتر میبینی همون شخصیت

که در قسمت قبلی مرده هنوز زنده هست و همشون صحنه سازی بوده--___-- بخاطر عناصر های مثل

حسادت،قدرت طلبی، ثروت و پایان دردناک برای شخصیت ها اعصابی در اخر برات باقی نمیمونه

البته هنوز یه دسته از مخاطب ها هستند که بابت پایانشون فقط گریه کردن...

این سریال تقریبا 7 جایزه برده و خیلی روش هزینه شده،بازیگرها اصلا حرف نداشتند!به خصوص

کیم سویون در نقش چون سوجین واقعا شاهکار کرد! و خوب شاید وقایع این سریال با عقل جور در نیاد

ولی داره بخشی از واقعیت رو به نمایش میزاره که حسادت چجوری میتونه ادم رو نابود کنه

با پول چه کارهای کثیفی که نمیشه کرد و چه سیاست مدارها و ادم های قدرتمندی هستند

که دور از ظاهرشون کارهای کثیفی انجام میدند و اره خلاصه....

در اخر امیدوارم از این پست لذت برده باشید و اون هایی که تا اخر حوصله به خرج دادن و این پست رو خواندن

از من یه خسته نباشی بدهکارنXD♡